English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5115 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
tank U باخت عمدی
dump U باخت عمدی
lemons U باخت عمدی
lemon U باخت عمدی
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
In the fullness lf time . U به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
throwing events U رشتههای پرتابی
ballistic motion U حرکت پرتابی
jet engines U موتور پرتابی
jet engine U موتور پرتابی
bank shot U پرتابی که به تخته بخورد
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
chigi U ضربه پرتابی دست تکواندو
know how U فنون
tactics U فنون
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
poetics U فنون شاعری
projective techniques U فنون فرافکن
observational techniques U فنون مشاهده
liberal art U فنون ذوقی
representative arts U فنون نمایشی
broadband ISDN U سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
pumpkins U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkin U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
let U سرویس خطا سرویس بد
lets U سرویس خطا سرویس بد
letting U سرویس خطا سرویس بد
tactics U روشها و فنون جنگی
virtuosity U استعدادهنرهای زیبا یا فنون
technology U فنون شگرد شناسی
liberal art U هنرها یا فنون ازاد
technologies U فنون شگرد شناسی
defeating U باخت
defeat U باخت
defeated U باخت
defeats U باخت
loss U باخت
called strick U پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
tacticians U با تدبیر متخصص فنون جنگی
strategy U فنون سوق الجیشی استراتژی
military strategy U فنون سوق الجیشی نظامی
tactician U با تدبیر متخصص فنون جنگی
strategies U فنون سوق الجیشی استراتژی
gambled U برد و باخت
win:i had twowins and onedefc U من دو بردداشتم و یک باخت
loss on points U باخت با امتیاز
sudden death U ناگهان باخت
sudden-death U ناگهان باخت
gambles U برد و باخت
gamble U برد و باخت
the game is up U بازی باخت
unbeatable U باخت ناپذیر
technique U فنون انجام کار یا تولید وسیله
kata U فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
techniques U فنون انجام کار یا تولید وسیله
lob serve U سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
upset U باخت رقیب محبوب
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
upsets U باخت رقیب محبوب
upsetting U باخت رقیب محبوب
defaulted U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaults U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulting U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
default U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
what is the score U حساب برد و باخت چقدراست
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
sorehead U شخص کم فرفیت که در اثر باخت یا شکست عصبانی میشود
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
deliberated U عمدی
deliberate U عمدی
prepense U عمدی
premeditated U عمدی
autonomic U عمدی
advertency U عمدی
deliberating U عمدی
aforethought U عمدی
intentional U عمدی
wilfull U عمدی
deliberates U عمدی
wilfull murder U قتل عمدی
intentional handball U هند عمدی
wilful murder U قتل عمدی
intentional movement U حرکت عمدی
malice a U خیانت عمدی
willful misconduct U زیان عمدی
cheap shot U خشونت عمدی
voluntary act U فعل عمدی
reflation U تورم عمدی
unitentional U غیر عمدی
studied U دانسته عمدی
intentional foal U خطای عمدی
murder U قتل عمدی
sabotage U خرابکاری عمدی
murdered U قتل عمدی
willful misconduct U خسارت عمدی
sabotaged U خرابکاری عمدی
murdering U قتل عمدی
murders U قتل عمدی
sabotaging U خرابکاری عمدی
sabotages U خرابکاری عمدی
inadvertent U غیر عمدی
casually U بطور غیر عمدی
arson U اتش زدن عمدی
setting on fire U اتش زدن عمدی
sand bag U سستی عمدی در تمرین
by accident or d. U بطور اتفاقی یا عمدی
vertical parity check U مقابله توان عمدی
arson U ایجاد حریق عمدی
d.sin U گناه بزرگ عمدی
homicide by misadventure U قتل غیر عمدی
invlountary act U فعل غیر عمدی
was that intended? U ایا ان عمدی بود
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deliberating U عمدا انجام دادن عمدی
hack U لگد زدن عمدی دررگبی
hacked U لگد زدن عمدی دررگبی
deliberated U عمدا انجام دادن عمدی
deliberate U عمدا انجام دادن عمدی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
inadvertence U غیر عمدی عدم تعمد
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
hacks U لگد زدن عمدی دررگبی
deliberates U عمدا انجام دادن عمدی
unitentionally U ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
draw play U ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
arson U تولید حریق عمدی در مال غیر
voluntary U عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
inadvertenly U بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
logistics U شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
occasioning U موقع
inopportunely U بی موقع
periods U موقع
inapposite U بی موقع
period U موقع
occasions U موقع
unseasonable U بی موقع بی جا
unseasonably U بی موقع بی جا
at the precise moment U در سر موقع
siting U موقع
occasioned U موقع
nail U به موقع
behind time U بی موقع
nailed U به موقع
nails U به موقع
at an unearthy hour U بی موقع
occasion U موقع
term U موقع
seasonably U به موقع
when U در موقع
premature U بی موقع
ill-timed U بی موقع
termed U موقع
terming U موقع
room U محل موقع
rooms U محل موقع
placing U مکان موقع
time U فرصت موقع
tactfully U موقع شناس
tactful U موقع شناس
inopportune U بی موقع نامناسب
places U مکان موقع
place U مکان موقع
fieldcorn U موقع جولان
criticalness U اهمیت موقع
e. to the occasion U درخور موقع
nicks U موقع بحرانی
Recent search history Forum search
2New Format
1some services are not in full force
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
3service times
3service times
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com